سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به لقمان گفته شد : از حکمت چه گرد آورده ای؟ گفت : برای آنچه کفایت شده ام خود را به زحمت نمی اندازم و آنچه را به من سپرده شده، تباه نمی سازم . [امام باقر علیه السلام]   بازدید امروز: 2  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 61180
 
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد
 
تغیرات دختر پسرا از سال اول تا چهارم
نویسنده: رضا دهشیری(پنج شنبه 88/11/8 ساعت 1:26 عصر)
تغیرات دختر پسرا از سال اول تا چهارم

                         تغیرات دختر پسرا از سال اول دانشگاه تاسال چهارم    البته دانشگاه یزد که......!!!!!!



نظرات دیگران ( )

گفتگو با خدا
نویسنده: رضا دهشیری(پنج شنبه 88/11/8 ساعت 1:15 عصر)
در خواب، با خدا...

شبی در خواب دیدم که با خدا گفتگو می کنم.

خدا از من پرسید: دوست داری با من صحبت کنی؟

پاسخ دادم: اگر شما فرصت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و گفت: زمان من ابدیت است، چه سؤالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟

من سؤال کردم: چه چیزی در آدمها شما را بیشتر از هر چیزی متعجب می کند؟

خدا جواب داد:

اینکه از دوران کودکی خود خسته می شوند و عجله دارند که زودتر بزرگ شوند، و دوباره آرزوی این را دارند که روزی بچه شوند.

اینکه سلامتی خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست می دهند و سپس پول خود را خرج می کنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره بازیابند.

اینکه با نگرانی به آینده فکر می کنند و حال خود را فراموش می کنند به گونه ای که نه در حال و نه در آینده زندگی می کنند.

اینکه به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گوئی هرگز نزیسته اند.

دست خدا مرا در بر گرفت و مدتی به سکوت گذشت…

بعد از مدتی به خدا گفتم: به عنوان پروردگار دوست داری که بندگانت چه درسهایی در زندگی بیاموزند؟

خدا پاسخ داد:

اینکه یاد بگیرند نمی توانند کسی را وادار کنند تا بدانها عشق بورزد، تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.

اینکه یاد بگیرند که خوب نیست که خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

اینکه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.

اینکه رنجش خاطر عزیزانشان تنها چند لحظه ای زمان می برد ولی ممکن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخمها التیام یابد.

یاد بگیرند که غنی کسی نیست که بیشترین ها را دارد، بلکه کسی است که نیازمند کمترین هاست.

اینکه یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی دانند که چگونه احساساتشان را بیان کنند یا نشان دهند.

اینکه یاد بگیرند دو نفر می توانند به یک چیز نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

اینکه یاد بگیرند کافی نیست همدیگر را ببخشند، بلکه باید خود را نیز ببخشند.

با افتادگی خطاب به خدا گفتم: از وقتی که در اختیار من گذاشتید سپاسگذارم.

و افزودم: چیز دیگری هست که دوست داشته باشید آنها بدانند؟

خدا لبخندی زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم

همیشه…



نظرات دیگران ( )

دانشگاه از زبان دانشجو
نویسنده: رضا دهشیری(پنج شنبه 88/11/8 ساعت 12:58 عصر)
دانشگاه !!!

- جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به ترم أخریست.

 

رییس دانشگاه:

1-مردی فرهیخته و خوش تیپ

2-به دلیل اینکه در این چهار پنج سال یک بار هم ایشون رو نتونستم ببینم ،هیچ ذهنیتی ندارم!

 

 یک وعده غذای سلف:

1-بیفستراناگوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک

2-چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز!

 

کارت دانشجویی:

1-کارت شناسایی و هویت دانشجو

2-تنها استفاده این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوپ است!

 

خوابگاه:

1-محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط

2-مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش!

 

کوئیز:

1-امتحان ناگهانی استاد از دانشجو

2-لاف بزرگی که هرگز به تحقق نمی پیوندد!

 

شب امتحان:

1-شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است.

2-شبی که تا صبح باید درس خواند!

 

جزوه خوش خط دخترها:

1-بمیرم از هیچ دختری جزوه نمی گیرم،من عادت دارم فقط جزوه خودم رو بخونم .

2-طلای کاغذی!

 

تقلب:

1-یک روش غیر اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان!

2-تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان!

 

مشروط شدن :

1-عمرا،من تو دبیرستان معدل کمتر از 18نداشتم!

2-نمک تحصیل در دانشگاه!

 

وام دانشجویی:

1-کمک هزینه برای دانشجو

2-مثل مهریه می مونه ،کی داده کی گرفته ؟!

 

 

حراست:

1-ارگانی برای حفاظت دانشجو از گزند خطرات!

2-ارگانی برای حفاظت دانشگاه از گزند دانشجویان!!

 

دانشجو:

1-فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است.

2-ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟!



نظرات دیگران ( )

تماسهای یک دانشجو(ترجیحا خوابگاهی)
نویسنده: رضا دهشیری(پنج شنبه 88/11/8 ساعت 12:52 عصر)
الو ... الو ...
ترم اول (ترم جوگیر یدگی ):

الو سلام مامانی.منم هوشنگ.وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه.وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه..راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه! اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!! پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

ترم 2(ترم عاشق شدگی):
آه ای مریم.ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم...

ترم 3(ترم افسردگی):
الو مامان سلام.مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه .ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.مامان من این زندگی رو نمی خوام.....

ترم 4(ترم زرنگ شدگی):
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم...مهشید جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم.......
الو به به سلام چطوری ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم.. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....

ترم5 (ترم مشروطه گی):
الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم.2 نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم....

ترم 6(ترم ولخرجیدگی) :
الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

ترم7 (ترم پاتوقیده گی):
سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی

ترم8 (ترم فارغ التحصیلگی):
الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و ...


نظرات دیگران ( )

اختراعات
نویسنده: رضا دهشیری(پنج شنبه 88/11/8 ساعت 12:49 عصر)
اختراعات زنان و مردان
مرد کلمه را کشف کرد و مکالمه را اختراع کرد. زن مکالمه را کشف کرد و شایعه اختراع شد!

مرد قمار را کشف کرد و کارت‌های بازی را اختراع کرد. زن کارت‌های بازی را کشف کرد و جادوگری
اختراع شد!

مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد. زن غذا را کشف کرد و رژیم غذایی را اختراع کرد!

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد . زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!

مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد. زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد! از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد. ولی زن همچنان مشغول خرید بود!!!


نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمایشگاه برای ورودیهای جدید
تغییر دکوراسیون کانون
نشریه
کالیگرافی
وسایل لازم
جدول
من هستم
نشریه ............................................ضروری
1
2
3
4
5
6
7
[همه عناوین(111)][عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| فهرست موضوعی یادداشت ها ||
هنر .
|| مطالب بایگانی شده ||
دی 1388

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد
مدیر وبلاگ : سمیه رحیمی[125]
نویسندگان وبلاگ :
وحیده تشکری (@)[8]

علی رضایی (@)[0]

آرمان مردانی[16]
سعید سبحا نی (@)[42]

مجتبی نعمت الهی (@)[13]

رضا دهشیری (@)[5]

الهام صفا یی (@)[0]

هادی سلیمی[0]
عرفان اریا (@)[3]

آذین اسلامیه (@)[2]

مهرنوش قریب پور (@)[0]

ایران ممتاز[0]
قرزانه توکلی (@)[0]



|| لوگوی وبلاگ من ||
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد

|| اوقات شرعی ||